نیایش ، شعری از فریدون مشیری
نیایش ، شعری از فریدون مشیری
آفتابت
كه فروغ رخ زرتشت در آن گل كردهست
آسمانت
كه ز خمخانة حافظ قدحی آوردهست
كوهسارت
كه برآن همت فردوسی پر گستردهست
بوستانت
كز نسیم نفس سعدی ، جان پروردهست
همزبانان مناند
مردم خوب تو ، این دل به تو پرداختگان
سر و جان باختگان ، غیر تو نشناختگان
پیش شمشیر بلا
قد برافراختگان ، سینه سپر ساختگان
مهربانان مناند
نفسم را پر پرواز از تست
به دماوند تو سوگند ، كه گر بگشایند
بندم از بند ، ببینند كه آواز از تست
همه اجزایم با مهر تو آمیخته است
همه ذراتم با جان تو آمیخته باد
Posted on May 1, 2013, in چکامه ها. Bookmark the permalink. Leave a comment.
Leave a comment
Comments 0