Daily Archives: October 3, 2014

فرهنگ زرتشتی نو کردن و تازه کردن جهان و پویا کردن ارزشهای فرمانروا بر هستی است

از جهانگیر موبدگشتاسب اشیدری:
به نام اهورا مزدا
فرهنگ زرتشتی نو کردن و تازه کردن جهان و پویا کردن ارزشهای فرمانروا بر هستی است

2bz9zp

 خوانندگانگرامی فرهنگ و ادب فارسی گوهرهای گرانبهای فراوانی از فضائل معنوی درگنجینه ها دارد مانند آزادی و مردی و مهرورزی و بردباری و بخش توازنزندگی(قناعت) و پرهیز از تعصبها و گزافه ها و خشکه مغز اندیشه ها وکوردلیها که باید با ژرف نگری و تیزبینی در بیان گزشته های راست و درستتاریخ گفتار و نوشتار بیان گردد چون گنج خانه های فرهنگو ادب نیز نیاز بهخانه تکانی و غبار روبی و زدودن تاراسیتها و گمراهی ها دارد.

بایدکوشید در پرتو چراغ خرد و دانش آن فضائل گمشده یا پنهان مانده را بازیابیکرد و رواج داد تا هویت ملی ما پیوسته جلای شایسته ای داشته باشد. استوارترین پیوند ایرانیان تکیه بر هویت زبان و ادب فارسی و فضائل مینویفرهنگ سنتی خودمان است . استقلال دراز مدت کشور باستانی ایران در گروهمبستگی ملی و رستاخیز فرهنگی است. باید کوشش همگانی باشد.

پدرانو مادران و آموزگاران و دولتمردان میتوانند نیکی ها و ویژکی های فرهنگکهنسال ما را خوب تر جلوه گر کرده و بکار گیرند چون در این زمان هم تازه ونو است و باید در میان نونهالان و نوجوانان رواج دهند. پیروان و دوستدارانآموزش زرتشت باید بدانند که آنچه نشان برجستگی و پیشرفت و بالندگی آنانبوده همین بینش و عرفان راستین و والای آنهاست که به نیاز درد و درمان درستآدمیان پی برده . و کنکاشها برپا نموده . اشوزرتشت دست اندر کار بنیادگزاردینی بود که میخواست همه جهانی و همه زمان و گامی بوده باشد.

اندیشهنیک زرتشتی در را بروی خود بستن و در 4 دیواری خاانه نشستن و به کسی آزاررساندن نیست. دگرگون کردن جهان است( فرشکرد) جهان است نو کردن و تازه کردن وپویا کردن ارزشهای فرمانروا بر هستی است. مهر و مهربانی گستراندن است ودین مزدیسنا را سراسر گیتی گسترش دادن و شکوفا نمودن است . اشوزرتشت درگاتها هات48 چنین سروده است : ای مزدا اهورا اگر دانا و توانائی که پیروراستی است و بدرستی زندگی میکند و بر پایه دین اهورائی یا از راه مهر دروغکاری را که از او یاری میجوید به گرمی بپزیرد با خرد خود میتواند او را ازگمراهی و تباهی برهاند و به خود شناسی برساند. اما اگر آن توانا به کسی کهبرای یاری به سوی او آمده است یاری نکند او خود به دام و فریبکار خواهدافتاد. زیرا بر پایه این دین که زرتشت بنیان نهاده است کسی که برای تبه کاربهترین را بخواهد خود تبه کار است.و آنکه راستان را ارجمند بدارد ازراستان است زرتشت هیچ گاه نامی از ایران نبرده است نه تنها این بلکه اززادگاه خود هم نامی به میان نبرده است از همین روست که می بینیم هنوز همزادگاه خود را برخی از آزربایجان و برخی از خراسان بزرگ آنزمان میدانند وگفتگوهای بسیار در میان است میدانید چرا؟ برای اینکه ایران برای او کوچکبود چونکه دینی که او بنیان گزاشته بود سرزمینی قبیله ای و وابسته به یکنامه ماه رویه 5 مهرـ ابان 3745

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تیرهو تبار نبود او دست اندر کار شبان گزاری دینی بود که میخواست همه جهانی وهمه زمانی و همگانی باشد. این اندیشمند تکدانه بزرگ تاریخ بسی اندیشه اشژرفتر از آن بود که در یک روتا یا در یک شهر یا در یک کشور و یا یک قارهبگنجد و سیمرغ وار بالهای ستبرش را بر پهنه و یام جهان و در سراسر تاریخگسترانیده بود او میخواست و میخواهد ما از خانه هایمان بیرون بیایم اومیخواهد ما همواره دیوارها ی تنگ و تیره را فرو ریزیم و دست افشان و پایکوبان و ترانه خوان ترانه های شادی بخش او را بگوش جهانیان برسانیم از آنروست که در بند 7 نخستین سروده خود میگوید, ای مزدا بما توانائی بخش تاپیام تو را به همگان برسانیم و در بند 14 سروده 43 چنین می سراید, ای اهورامزدا همانگونه که مرد دلیر و توانا به دوست خود شادمانی میرساند تو نیز باشهریاری خود در پرتو راستی به پیروان من شادمانی ارزانی دار. من بپا خواهمخواست همراه با همه آنهائی که سراینده سخن اندیشه برانگیز تو هستندپشتیبان آموزشهای تو خواهم بود. فرهنگ مزدیسنا یعنی فرهنگ و دین زرتشت کهدر (گاتها) این فرهنگ و دین کوشش و کار و شادی است که ساختارش بر آفرینش وتلاش و گسترش و شادیها و آرامشها ست فرهنگ دین زرتشتی فرهنگ جهانی است و بهآسایش و خوشی و سامان بخشی در این جهان ارج مینهد وبر بنیاد چنین فرهنگیمردم در این جهان خاکی باید با کار و کوشش و منش نیک و کردار درست و دادگریاز داده های اهورایی بهره گیرند تا بتوانند در آسایش و آرامش زیست کنند

Read the rest of this entry

پیام زرتشت

پیام زرتشت

از جهانگیر اشیدری

خوانندگان گرامی ، آموزگار بر جسته و بیهمتای امروز فرزانه ای است که پس از  نزدیکبه چهل سده دوباره زنده شده و اکنون بار دیگر مردم راستی خواه و خردورز ،خواستار شنیدن پیام او هستند . پیامش بسیار ساده ، دوست داشتنی و دلنشیناست . اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک . آیا تا کنون کسی توانسته است بهاین سادگی و رسائی و زیبایی تمام خواسته های انسانها را به یکباره و یکجابیان کند؟ بیجهت نیست که انسان اندیشمند امروز سخت شیفته او شده و هر چهزمان میگزرد و دانش پیشرفت میکند چهره تابناک او بیشتر و بیشتر درخشانمیشود . گویی از پس ابرهای تیره ی نادانی و ستیز خورشید آگاهی و آشتی سر برمیاورد و جهان را نور و گرمی میبخشد . او کیست که پس از سالهای دور هنوززنده مانده است ، هنوز انسانها را به راه راست فرا میخواند ؟ چگونه است کههنوز فروهر پاک و تابناکش بر اندیشه و وجدان بیداران روشنائی افکنده و راهرا می نمایاند و آنان را به پیش می برد ؟ شاید تاریخ از هیچکس به اندازه یاو به نیکی یاد نکرده است به راستی چرا او ستاره زرین و گوهر درخشان تاریخایران (اشوزرتشت) است . نخستین پیام آور یکتاشناسی ، راستی و آزادی . امروزنباید پرسید زرتشت که بود بلکه باید پرسش کرد که زرتشت که هست ؟ گاتهای اوراه دراز تاریخ را پیموده و اکنون پیش روی ماست تمام و کامل. و این خود ازشگفتیهاست . نیایش به گاتهای پاک و رفتار به آنچه که خواست اوست . بارهادر هنگامه ها ایران و ایرانی را نجات بخشیده . زرتشت هر چه آن را لازمه یکزندگی انسانی مینوی و اهورائی است ، در گاتها آورده و به پیشرفت پیشکشنموده تا او بتواند جایگاه راستین خود را پیدا کند تا رستگار و همازورشود. اشوزرتشت در سه هزار و هفت سد و اندی پیش زاده شد از پدر و مادری آریائی . به هنگام زادن خندید . او در کودکی و نوجوانی پرسشگر و خواهان دانستن بود . مبارزه ای سرسخت با خرافات و خدایان دورغین را آغاز نمود و تا پایان هیچزمانی از آن غافل نشد به راستی تا پای جان ایستادگی کرد از دانشمندان وستاره شناسان زمان خود بود پزشکی را به خوبی

میدانست و از همه مهمتر باپیام اندیشه برانگیزش در اندیشه و دل دانایان و خردمندان جای گرفته بود . میخواست مردم خوب زندگی کنند ، میخواست زندگی مردم را تازه کند از تاریکیزندگی مردمان در دوران خود می خروشید . در سی سالگی بیاری اندیشه نیکپیامهای برگزیده شده و سخن های الهامی اهورائی خویش را آشکار ساخت . برایمردم پیامی نو داشت پیامی که که تا آن زمان کسی نگفته و نشنیده بوداشوزرتشت گفت خدا یکی است او را (اهورامزدا) به معنی هستی بخش و و ابر دانانامید . انسان در گزینش راه آزاد است باید بیاری خرد خود تا زمان واپسینفرا نرسیده راه راست را برگزیند وگر نه به دروغ می گرود و در بدترین جایگاهجای خواهد گرفت چون راه در جهان یکی است و آنهم راستی است . او گفت کار ،نیرومندی و توانمندی ببار میاورد ، کشاورزی از شایسته ترین کارهاست هر کهگندم می کارد بزر راستی می افشاند کاهلی و سستی و گدائی ناپسند است . خوشبختی و خرسندی از آن کسی است که خواهان خوشبختی دیگران باشد . اونوگراست آرزو دارد انسانهای هر زمان در پی نو کردن خود، زندگی خود و دیگرانباشند . دروغ، ناپاکی، پیمان شکنی ، کشتار و جنگ و همه کارهای زشت وناپسند را نکوهیده است . مبارزه با بدی و ناراستی از آموزشهای اوست انگیزهوجودی انسان را برابر با مبارزه با بدی میداند. نوید پیروزی نیکی و امید بهشکست بدی نیروی پیش برنده زندگی است . اشو زرتشت از مزدا می پرسد: ای مزداکی راستی و پاکی و پارسائی و کشوری پر از کشتزارهای گسترده همراه باخانمان خوب و آباد پدیدار خواهد شد ؟ و در پی سدها سال به راستی که اینپرسش و آرزو از بنیادترین خواسته های آدمیان بوده و اگر سر آن را درروزگاران دنبال کنیم تاریخ نشان میدهد هر گاه گرایش به راستی و داد ودادگری افزون شده سختی ها و مرارتها و بدبختیها و نابه سامانیها کاهش یافتهو هر گاه انسانها به دروغ و کژ راهه رویها و بیدادگریها روی آورده اندنابودی خود را بدست خود فراهم آورده اند . جهان امروز درگیر بسیاریناهنجاریهاست اگر بهمین راه انسان زندگی را ادامه دهد پیش بینی ها نشان ازنابودی بشریت در آینده ای نزدیک دارد . پرسش دوستداران انسانها و جاودانگیزندگی روی زمین این است که چه باید کرد؟ آدمی که در پی بهتر زندگی کردن استبراستی چه راهی او را به خواسته هایش میرساند ؟ به نظر میرسد که تنها راهآموختن و آموزش دادن راه راستی راه دانش برتر جهانی است . راهی که بهپیروزی نیکی می انجامد و سرانجام خوشی را در بر خواهد داشت

راه یکی است و آنهم راستی است

راه یکی است و آنهم راستی است

جهانگیر موبدگشتاسب اشیدری

گاهیاز زمانها انسان بفکر فرو می رود و دچار دگرگونی میشود از آنچه می بیند ومی شنود از نهادش بر می آید که چرا به این روزگار زشت دچار شده ایم ؟ مگراندیشه و راه و آئین ما ایرانیان راستگوئی نبود؟ مگر ما نبودیم که همهتاریخنویسانجهان نوشته اند که دروغ در بین ایرانیان باستان راه نداشت؟ مگر ما نگینجهان در فرهنگ راستی و درستی و نیکوکاری و نیک کرداری نبودیم ؟مگر اندیشمندتکدانه جهان ،اشوزرتشت اسپنتمان نبود که همه جا از (اشا) نماد راستی ودرستی سخن میگوید؟ مگر همه جا سپارش نشده است که با پیمودن پله های راستیبه جایگاه (به وبهین) میرسیم . پس چه شده است که چنین آلوده اندیشه زشت وناروا شده ایم که خود ما بدی و خوبی را از هم نمیتوانیم جدا سازیم و چنینغوته ور ناراستیها و دروغ پردازیها گشته ایم که خود نمیدانیم؟ بیاد نوشتهارزشمند استاد مهرداد مهرین زبر نام آئین زرتشت افتادم که نوشته است : دروغیا دروج آزردن و آزار رساندن است که در آئین ( مزدیسنا) در بالای سر همهزشتیها و نابکاریها نشسته است . دروغ خود تنها نیست او فرزندانی دارد بهنام ریا، چاپلوسی،پیمان شکنی،دوروئی،نیرنگ ، گران فروشی، کم فروشی، دستدرازی، بدجنسی،حسادت و آفریننده همه زشتکاریها ی روزگار است و آدمی را بهسوی هر نابکاری میراند و اخلاق شایسته را از او میگیرد و تبهکاری را جانشینآن میکند و کشور و مردم را در بدی و کارهای نکوهیده و ناشایست غوته ور میسازد .اشو زرتشت اسپنتمان در (گاتها) چنین سروده است : هیچکس از شما بهپیام و آئین دروغگو گوش ندهید زیرا بی گمان او خانه و دهستان و شهر و کشوررا به سوی نیستی و تباهی میکشاند. کمی بیندیشیم تا پی ببریم که چرا سرنگونشدیم و آبرو و کشور و هستی خود را از دست داده ایم در کارهایمان کامیاب وکامروا نمی شویم و روز خوشبختی را نمی بینیم و همچنان در سیاهی دردناکدرماندگی دست و پا میزنیم . رویگردانی از اندیشه پاک ایرانی (اهورائی) و دردام آئین بیگانگان است که ما را به این روز سیاه نشانده است. از روزی کهپا در کشور ما بازکردند این سیاه بختی ها باریدن گرفت زیرا بنیانگزاری آنبر پایه دروغ و نیرنگ استوار است . همه دستورها و فرمانها و سپارشها برپایه دروغ و نیرنگ پا برجا میباشد پس تنها راه رهائی شستن آلودگی دامان خوداز اندیشه این بیگانگان است. دروغ آفتی خانمان سوز و ویران گر است با دروغاست که فریب و کارهای زشت و ناشایست آفریده میشوند و فروزه های پاک آدمیاز میان میرود و درستیها نابود می شوند و اندیشه نادانی و بیخردی و گمراهیدر همه رگ و ریشه و جان پیوند میخورد و رویدادهای تلخ و دردناک بر ما چیرهمیشود و بی بند و باری ناکامی و دزدی جنایت و بدکاری در کشور غوغا میکند ودرست همان میشود که 1400 سال است بدان دچار شده ایم.

هرگاه دانشمندی ،خردمندی ،پژوهشگری و دانائی،دلسوزی ،میهن دوستی خواسته استلب از هم باز کند و راستیها را بگوید چماغها سر بر آسمان کشیده و همراهدشنام و بد و بیراه و برچسب دروغهای گوناکون بر او میشورند و به سرو کله اشمیکوبند.یکی با خدای نادیده پیوند بر پا می سازد و از سوی او سخنانی برزیان می آورد که در غوتی هیچ عطاری دیده نمیشود ولی با پرروئی همه را بهنام خدا به خورد مردم نادان و ساده دل میدهد.

گاتها و تنها گاتها

به نام اهورا مزدا
جهانگیر موبدگشتاسب اشیدری

 گاتها و تنها گاتها

خوانندگانگرامی آنچه در گاتها بیان شده ، گفته زرتشت بر پایه خرد و بینش و نبوغذاتی اش که اهورامزدا به او ارزانی داشته و به او الهام شده می باشد . اونه مانند موسی عصائی را داشت و نه مانند عیسی مرده ای را زنده میکرد و نهمانند محمد شمس القمر نمود و نه معجزه میکرد و نه فرشته و ملائکه ای میانجیاو و اهورا مزدا بود . آزادی گزینش و فرگشت و رسائی و پیشرفت، نخستینبنیاد آموزشی در گاتها ست که آموزش زرتشت راهنما و راهگشا و وجدان و خرد وآگاهی در آن بنیان این گزینش است و با استواری بر انجام آن پا فشاری شدهاست.

انسانآزاد و آگاه ناگزیر به پزیرش آئینی که با خرد همسازی نبوده ندارد تا هرانسانی راه خویش را خود با آگاهی بیابد و برگزیند. غیر از این کوردینی و پیورزی ببار می آورد که انگیزه پس ماندگی و ایستائی و جلوگیری از پیشرفت وخردمندی گشته و افزون بر آنها مایه بسیاری برخوردها و جنگها و کشتارها وداوریهای زیان بخش میگردد که آموزشهای زرتشت و فرهنگ اشائی و وهومنی یکسرهاز آن به دور است .

شوربختانهدر اوستا و دنباله های آن که پس از یورش تازیان با شتاب آراسته شدند و رنگآئین های اهریمنی گرفتند از زبان ( مزدای) ساختگی و ایزدان دستیار اوگفتارها و دستورهائی آفریده شد که پس از آن در بین زرتشتیان نمایان گردیدبویژه در بین پارسیان هند فرمانهای آنها پزیرفته شدند .
اینگمراهی کم و بیش در بین موبدان آگاه به آموزشهای زرتشت تا چندی پیش بهنجاربود . از این روی من از آغاز و زمانیکه اینگونه لغزشهائی را که دربرداشتهای پژوهشگران دریافتم این پیشنهاد بنیادین را یادآوری نمودم که ( گاتها) و تنها ( گاتها) از آن ما زرتشتیان است ولاغیر . که در پندارهاینادرست برخی از نویسندگان و گویندگان که ازآئین راستین زرتشت آگاهی درستی نداشتند به یاوه گوئیو کژاندیشی پرداختند فراوان بودند.

منکه در سالهای اخیر که با گاتها سرگرم بوده ام مرا پا برجا ساخته است کهاین لغزشها از برداشتهای نادرستی است که از دین اوستائی و دنباله فراوان آنچون اردی ویرافنامه ، دینکرد، بندهش و غیره . بسیاری دستورهای کلیسائی ومسجدی و گرایشهائی که در تاریخهای نویسندگان دوران آلامی آمده اند .

باوربه دین داشتن ایمان داشتن است که نیرومند ترین پیوندی است که انسانها رابه هم نزدیک میکند و این دین است که انسانها را در درازای هزاره ها گردهمآورده است . چه در خوشیها چه در فراوانی ها و چه در کمبودها . تنها چیزی کهبرای پیروی از یک دین بایسته است باور داشتن به دستورهای بنیادین آن کیشمیباشد . بگزارید در اینجا دستورهائی که دین مزدیسنا را از دیگر دین ها جدامیکند گل چین کنیم . روشنگریهای اهورامزدا از راه اشو زرتشت رخنه هایزیادی در دین های دیگر داشته است . شماری از پایه های آنرا میتوان در دینهای هندوها، بودائیها و دین های ابراهیمی و سامی یافت. دگرگونیهائی هم بادیگر دین ها داریم . مانند اشا، راستی ، رسائی، آزادی گزینش و درستی ، هیچهمانندی با دین های ابراهیمی و دستورهای ( بکن و مکن) آن ندارد و دستورهائینیست که باید بی چون و چرا آنها را انجام داد . چون دین شریعتی نیست . امااین آزادی گزینش است که نشانه فروغمندترین گواه تکدانه بودن دین مزدیسناستکه هیچکدام از دینها اینهمه روشنگری و ارزش را به انسان نمیدهد. تنها دینمزدیسناست که آن پاسخوری شایان را بر دوش انسان میگزارد . دوباره به اندرزاشو زرتشت گوش فرا دهید که میگوید بمن گوش کنید ای شمائی که از دور و نزدیکآمده اید همانگونه که به شما میگویم آموزشهای مرا بسنجید و با ریزبینی واندیشه بازرسی کنید تا هرگز آموزگار دروغین جهان هستی را نتواند ویران کند

زمانی که زرتشت تنهائی را شناخت

زمانی که زرتشت تنهائی را شناخت

نگاهی به سروده یازدهم گاتها، بند1

همکارفرهیخته کانون و سرور ارجمند آقای جهانگیر موبد گشتاسب اشیدری پس از ستودن « گاتها ، سروده های اهورائی زرتشت » با واژه های بسیار شورانگیز، کهتازگی به پژوهش نویسنده این نوشتار بیرون آمده ، در نامه ماهانه خود خُردهای از ترجمه بند یکم از سروده 11 گاتها گرفته اند که حیف دیدم که سایرخوانندگان « نامه ماه» هم در این پاسخ شریک نشوند . چون این موضوع بظاهرکوچک ، برای شناخت زرتشت و تحول او در ماموریت خود مهم است

به کدام سرزمین روی آورم ؟ و به کجاپناه جویم ؟
خویشانم مرا ترک گفته و دوستانم از من روی گردانند .
از همکاران نیز مرا خشنودی نیست .
و نه از رهبران کشور که پیرو دروغند
ای اهورا مزدا، ،چگونه میتوانم تو را خشنود سازم؟» گاتها ،سروده 11 بند 1

آقایاشیدری می نویسند: «که زرتشت از کرپانها و کاویها ( رهبران دینی و سیاسی)دوری میجوید نه از دوستانش» . با اینکه چند مترجم گرانمایه هم همین دیدگاهرا در ترجمه های خود بکار برده اند، ولی این مسئله به این سادگی نیست ومانند بسیاری دیگر از سروده های زرتشت از یک درونمایه بسیار ژرف فلسفیبرخوردار است که در این نوشتار کوشش به روشن کردن آن میکنیم

درگاتها، زرتشت بروشنی نشان میدهد که او انسانی است مانند هر انسان دیگر،انسانی که میتواند هر احساسی را تجربه کند . مانند هر کس دیگری شادی کند،امیدوار به پیروزی شود، ناامید شود، تنها گردد، آزرده شود، عشق بورزد،پیشروی کند، عقب نشینی نماید… ولی در همان زمان او میداند که وزنه ای بهسنگینی آفرینش که بر دوش او گزاشته شده او را از سایر انسانها جدا میکند. او احساس میکند که در برگیرنده یک یک سیستم اندیشه ای است که میتواند جهانرا دگرگون کند، که اگر آن سیستم پیاده شود میتواند کره زمین را به آبادانی وشکوفائی و جانداران آنرا به خوشبختی و رسائی برساند . او میداند که پیامیکه او باید به زنان و مردمان این کره خاکی برساند به اندازه بزرگی جهانگسترده است. پس او چه بخواهد و چه نخواهد و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اینبارسنگینی را که زرتشت در روان و اندیشه خود حمل میکند او را از دیگرانسانها جدا میکند

چنین شخصی نمیتواند « دوست » داشته باشد . بسیاری از
« دوستانش» نمیتوانند اندیشه او را در همان آن بفهمند، مثلا نمیتوانندبفهمند چرا زرتشت خدایان پنداری آنها را سرکوب میکند ، و فاصله میان آنهامیافتد ، بسیاری دیگر هم نمیتوانند در این زمینه با او همتراز و در نتیجههم سخن شوند، پس آنها هم کم کم دور میشوند

زرتشت نمیتواند « دوست» داشته باشد . او فقط میتواند
پیرو“داشته باشد و او تنها میتواندآموزگار“باشد و بس. بنابراین او محکوم به تنهائی است. او محکوم به ” بی دوستی”است . این بهائی است که زرتشت در برابر ودیعه ای که به دوش میکشد بایدبپردازد . و او از این تنهایی رنج میبرد. نه فقط دوستانش بلکه خانواده وهمکاران او هم به همان دلیل او را تنها میگزارند. نه فقط همگی او را تنهامیگزارند بلکه رهبران فریبکار دینی ( کرپانها) و رهبران ستمگر سیاسی(کاویها) هم در پی آزار او هستند و این تنهائی را بیشتر میکنند

Read the rest of this entry